«تحول با یک ت بزرگ» عنوان مقالهای است که مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق تهران ترجمه و منتشر میکند و به کسبوکارها توصیه میشود که خود را از تفکر و رفتار روزمره دور کنند و البته راهکارهای مهمی نیز ارائه میکند.
مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران در ادامه انتشار سلسله مقالاتی که برای ترویج فرهنگ نوآوری و توسعه فناوری در کسبوکارها منتشر میکند، به یکی از مقالات موسسه مککنزی با عنوان «تحول با یک ت بزرگ» پرداخته است. در این مقاله که توسط سه نفر از تحلیلگران این موسسه مایکل بوسی، استفن هال و داگ یاکولا به رشته تحریر درآمده، الزامات ایجاد تحول در کسبوکارها تبیین شده است.
در آغاز این مقاله آمده است: آنچه کسبوکارهایی مانند بانک و شرکتهای منابع اساسی به آن نیاز دارند، چیزی متفاوت است؛ یک تحول با یک «ت» بزرگ که عبارت است از یک برنامه قوی در سطح کل سازمان برای ارتقای عملکرد (برای مثال بهبود 25 درصدی درآمد یا بیشتر) و تقویت سلامت سازمانی. وقتی چنین تحولی با موفقیت به انجام برسد، آنها محرکهای مهمی چون رشد درآمد، بهرهوری سرمایه، بهرهوری هزینه، اثربخشی عملیاتی، رضایت مشتری، و تعالی فروش خود را بهصورت اساسی بهبود میبخشند. ازآنجاییکه چنین تحولهایی اهمیت هماهنگی درونی پیرامون یک دید و راهبرد مشترک، افزایش سرمایه برای نوسازی، و ایجاد مهارتهای اجرایی برتر را کمکم القاء میکند، آنها سازمان خود را قادر میسازند تا بهبود نتایج خود را بهصورتی پایدار و سال به سال ادامه دهند.
نویسندگان این مقاله در ادامه، نتایج یکی از تحقیقات موسسه مککنزی بر روی بیش از 100 شرکت از کشورها و صنایع مختلف از سراسر جهان را که حدود شش سال به طول انجامیده، بازگو میکنند که نشان میدهد، یک تحول در ترکیب با انتخابهای راهبردی مستقیم میتواند یک کسبوکار متوسط (یا خوب) را به یک کسبوکار با کلاس جهانی تغییر دهد.
این گزارش در پاسخ به این پرسش که «چرا تحولها با شکست مواجه میشوند» آورده است: تحولها سهم بسیار بزرگی از زمان و توجه رهبری و سازمان را به خود اختصاص میدهند. تحولها برای تحقق یافتن تغییرات ضروری، مستلزم انرژی عظیمی هستند. اساسیترین درس ما از شش سال گذشته این است که شرکتهای متوسط، ترکیب مهارتها، ذهنیتها، و تعهد دائمی که برای انجام یک تحول با مقیاس بزرگ نیاز است را بهندرت در اختیار دارند.
نویسندگان این مقاله همچنین عنوان میکنند که «تجربه به ما آموخته است که ایجاد یک قطب برای نظارت بر تحول و نواختن آهنگی که بهصورت قابل توجهی متفاوت از آهنگ عادی روزمره است، ضروری است. ما این قطب را دفتر تحول مینامیم.»
در ادامه این مقاله آمده است: دفتر تحول در همکاری با رهبران ارشد در کل کسبوکار، باید دارای استحکام، نظم و انضباط، انرژی و تمرکز باشد تا شاید بتواند پنج تا هشت جریان کاری عمده را به جلو پیش برد. تمامی این جریانهای کاری عمده شاید خود به صدها (و حتی چند هزار) طرح جداگانه تقسیم شوند که هر کدام دارای یک صاحب خاص و یک برنامه دقیق و کاملاً هزینهبندی شده از پایین به بالا باشند. دفتر تحول بالاتر همه اینها، دائماً برای تصمیمگیری فشار میآورد، بهطوریکه وقتی پیشرفت متوقف میشود، سازمان از هر تعللی آگاه باشد.
نویسندگان این مقاله در نهایت چنین نتیجه میگیرند که برای دستیابی به بهبود تحولی، شرکتها باید جاهطلبی خود را بالا ببرند، مهارتهای مختلف را ایجاد کنند، ذهنیتهای کنونی را به چالش بکشند و تعهد کاملی به اجرا داشته باشند. انجام تمامی این کارها میتواند نتایج فوقالعاده و پایداری ایجاد کند.