اقتصادسبز آنلاین: آنطور که رییس هیأت مدیره انجمن صنعت پخش ایران می گوید یکی از مسایلی که در حال حاضر به مشکل اصلی این صنعت تبدیل شده، تغییرات متعدد و متوالی در ردههای دولتی و متولیان این صنعت است.
اقتصادسبز آنلاین: آنطور که رییس هیأت مدیره انجمن صنعت پخش ایران می گوید یکی از مسایلی که در حال حاضر به مشکل اصلی این صنعت تبدیل شده، تغییرات متعدد و متوالی در ردههای دولتی و متولیان این صنعت است. این مسأله باعث شده که این صنعت نتواند فرآیندهای بلندمدت و پایدار را پیادهسازی کند. همچنین این فعال صنعت پخش معتقد است که عدم سرمایهگذاری مناسب و نادیده گرفتن جایگاه این صنعت توسط بانکها، موجب شده که نتوان سرمایهگذاریهای لازم برای بهبود زیرساختها و تجهیز ناوگان حمل و نقل را در این بخش انجام داد. در همین حال کمبود نیروی انسانی متخصص در صنعت پخش، چالش دیگری است که دکتر سهراب کارگر از آن یاد میکند. در ادامه مشروح گفت و گوی ما با دکتر سهراب کارگر، رییس هیأت مدیره انجمن صنعت پخش ایران را میخوانید.
انجمن صنعت پخش ایران در سال ۱۴۰۳ چه دستاوردهایی داشت و تا پایان امسال، چه برنامههایی را مدنظر دارید؟
سال ۱۴۰۳ برای اقتصاد کشور و فعالان اقتصادی، سالی پرتلاطم و مواجهه با موارد خاص بود. در سال جاری، انجمن صنعت پخش طبق برنامهریزیهایی که از قبل انجام داده بود، اقداماتی را به مرحله اجرا درآورد که یکی از نخستین اهداف ما برگزاری نمایشگاه در اردیبهشت ماه بود و با وجود تلاطمهای اقتصادی، خوشبختانه این انجمن موفق شد به درصد قابل قبولی از دستاوردهای خود دست بیابد. انجمن صنعت پخش در دوره جدید برگزاری نمایشگاهها، رویکرد متفاوتی اتخاذ نمود و یکی از اهداف مهم در این دوره، رشد و همافزایی عوامل تأثیرگذار در زنجیره عرضه است. صنعت پخش دارای شرکتهایی است که در زنجیره عرضه به آن کمک میکنند؛ مانند بانکها، شرکتهای نرمافزاری و سایر ارایهدهندگان خدمات به صنعت پخش. انجمن صنعت پخش سعی کرد با توجه به مشکلاتی که در این صنعت وجود دارد، پروتکلها و تفاهمنامههای مفیدی را با این شرکتها به نفع اعضای انجمن منعقد نماید شود. از همین رو در دوره جدیدبرگزاری نمایشگاه بصورت، نمایشگاه – کنفرانس بوده است که در این رویداد، علاوه بر برگزاری نشستهای و ورکشاپهای تخصصی شرکتهای ارایهدهنده خدمات و تجهیزات به صنعت پخش با حضور گسترده در بخش نمایشگاهای اقدام به عرضه خدمات و امکانات خود به شرکتهای صنعت پخش مینمایند.
گام بعدی ما برگزاری نمایشگاه در کیش بود این موضوع باعث شد که مدیران نهادهای نظارتی، وزارتخانهها، مدیران عامل شرکتها، بانکها و شرکتهای ارایهدهنده خدمات به صنعت پخش، در این نمایشگاه حضور مؤثری داشته باشند. حضور این افراد و نهادها در نمایشگاه موجب شد که قراردادهای B2B مناسبی منعقد شود و دستاوردهای مطلوبتری حاصل شود. همچنین بهواسطه پنلهایی که در طول برگزاری نمایشگاه برگزار شد، چالشهای صنعت پخش به صورت تخصصی مورد بررسی قرار گرفت. این پنلها به موضوعاتی نظیر سامانه جامع تجارت، مسایل مالیاتی و تعاملات وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی و سازمان غذا و دارو پرداخت. برگزاری این جلسات تخصصی باعث شد تا عوامل تأثیرگذار در صنعت پخش و زنجیره عرضه، بهتر یکدیگر را بشناسند و چالشها و گلوگاههای هم را شفافتر درک کنند.
یکی از مسایل مهمی که در صنعت پخش برای ما اهمیت دارد، آن است که این صنعت هنوز جایگاه خود را در زنجیره عرضه بهطور کامل نشان نداده است و به دلیل عدم شناخت دقیق این صنعت، دیگر عوامل زنجیره عرضه نمیتوانند بهطور کامل محدودیتها و مزیتهای صنعت پخش را درک کنند، اما وقتی که همه این افراد در کنار یکدیگر قرار میگیرند، میتوانند مزایا و محدودیتهای یکدیگر را بهتر شناسایی نموده و گلوگاهها و مشکلات موجود را بهطور مؤثرتری حل کنند. در مجموع، در دوره جدید از این پارامترها و رویکردها بهرهبرداری صورت گرفت و در راستای حل چالشها و توسعه صنعت پخش، گامهای مؤثری برداشته شد. خوشبختانه با توجه به ارزیابی و رضایتمندی که بر اساس پرسشنامه به دست آمد، بیش از ۹۵ درصد افرادی که در نمایشگاه و ورکشاپها شرکت کرده بودند، رضایت مناسبی داشتند.
نظر قاطبه صنعت پخش نسبت به این پنلها چه بود و آیا در دوره جدید همچنین پنلهایی برگزار خواهد شد و محوریت آنها چه خواهد بود؟
در دوره جدید که سومین نمایشگاه و سومین کنفرانس در قالب جدید برگزار می شود، بر اساس فیدبکهایی که از شرکتکنندگان دریافت شده و مسایل مطرحشده، تصمیم گرفته شد تا تغییراتی در نحوه برگزاری ایجاد شود. یکی از مشکل نسبی که در دوره قبل وجود داشت، فضای برگزاری در کیش بود و هرچند که این مکان جذابیتهای خاص خود را داشت، اما با محدودیتهایی هم مواجه بود. یکی از این محدودیتها، مسأله اعزام افراد یا شرکتهایی بود که میخواستند ماشینآلات یا تجهیزات خود را به نمایشگاه بیاورند که این موضوع برای برخی از شرکتها مشکلساز بود و به همین دلیل، گلوگاههایی در این بخش مشاهده شد. از همین رو در دوره سوم، این رویداد در تهران برگزار خواهد شد تا مشکلات مرتبط با فاصله و محدودیتهای انتقال تجهیزات، کاهش بیابد. بهنظر میرسد که این تصمیم میتواند کیفیت و کمیت برگزاری نمایشگاه را بهبود ببخشد.
اما در پاسخ به سوال شما، یکی از مسایل این بود که به دلیل فاصله زیاد و مسایل اقتصادی، بدنه اصلی صنعت پخش نتوانست تمام نیروهای خود را به کیش اعزام کند. این موضوع باعث شد که حضور فعال و مؤثر فروشندگان و توزیعکنندگان در نمایشگاه محدود باشد. بههمین دلیل، اگر این نمایشگاه و کنفرانس در تهران برگزار شود، تمرکز بیشتری بر فروشندگان و توزیعکنندگان صنعت پخش وجود خواهد داشت و ورکشاپهای مفیدتری برای این گروه از فعالان برگزار خواهد شد. این حرکت باعث خواهد شد که حجم بیشتری از عوامل صنعت پخش به این نمایشگاه توجه پیدا نمایند.
موضوع دیگر که در دوره جدید مورد توجه قرار گرفته، توجه بیشتر به شرکتهای دانشبنیان است. معمولاً در نمایشگاهها و کنفرانسها، شرکتهای نوپا و دانشبنیان فرصت کافی برای خودنمایی و حضور ندارند، اما در کنفرانس جدید، فضاهایی با شرایط مناسبتر برای این شرکتها در نظر گرفته شده تا بتوانند توانمندیها و نوآوریهای خود را به صنعت پخش عرضه کنند. این نگاه باعث شده که حتی با وجود باقی ماندن زمان ۷ تا ۸ ماه تا برگزاری کنفرانس – نمایشگاه، شرکتهای بسیاری ابراز علاقه و تمایل جهت حضور در این فضا داشتهاند.
بحث بعدی که در کنفرانس جدید دنبال خواهد شد، برگزاری مجدد جایزه مقالات برتر در صنعت پخش است که این امر میتواند به ایجاد دانش و تشویق افرادی که در صنعت پخش فعالیت دارند و به تحقیق درخصوص گلوگاهها چالشهای این صنعت میپردازند، کمک کند. در مجموع این جایزه نقش مهمی در شناسایی و حمایت از ایدههای نو و تحقیقات کاربردی در صنعت پخش خواهد داشت. همچنین در این دوره تلاش خواهد شد تا با توجه به برگزاری کنفرانس در تهران، قشر دانشجو و دانشگاه، حضور بیشتری داشته باشند و به همین منظور عناوینی که احساس میشود برای صنعت پخش مناسب است و دانشجویان میتوانند در مورد آنها تحقیق کنند و مقاله تهیه کنند، در نظر گرفته شده تا آنها نیز بتوانند در این رویداد شرکت نمایند. این موضوع به ایجاد همافزایی بین صنعت و دانشگاه کمک خواهد کرد و میتواند به ارتقای کیفیت تحقیقاتی در این حوزه منجر شود.
بحث بعدی که در نمایشگاه جدید مورد توجه قرار گرفت، حضور گستردهتر شرکتهای پخش است. معمولاً زمانیکه نمایشگاهی برگزار میشود، شرکتهای تولیدکننده محصولات خود را عرضه میکنند و در این نوع نمایشگاهها، شرکتهای تولیدی و خدماتی حضور دارند، اما شرکتهای پخش که معمولاً در واحدهای خدماتی فعالیت میکنند، به دلیل ساختار خاص این صنعت، توان عرضه عمومی محصولات خود را ندارند. در واقع، شرکتهای پخش مالکیت یک هلدینگ خاص را دارند و به همین دلیل، حضور آنها در نمایشگاهها نسبت به سایر بخشها کمرنگتر است، اما در شرایط دیگر، شرکتهایی که به این صنعت خدمات میدهند، حضور پررنگتری دارند. به همین منظور، در کنفرانس – نمایشگاه جدید به شرکتهای پخش فرصت داده شده تا توانمندیهای خود را از طریق پنلها و ورکشاپهایی که برای آنها در نظر گرفته شده، به نمایش بگذارند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت پخش به دستاوردهایی در زمینه توزیع دست یافته و روشهای جدیدی را به کار گرفته که به نظر اقتصادی و کارآمد میآید، میتواند این تجربیات را با سایر اعضا به اشتراک بگذارد.
بحث دیگری که در نمایشگاه و کنفرانس جدید مدنظر قرار دارد، حضور گستردهتر دانشگاهها است. همواره باور ما این است که مثلث دولت، دانشگاه و صنعت باید بهطور نزدیکتری با هم همکاری کنند و این همکاری میتواند بهطور مؤثری هم دانش را به صنعت تزریق کند و هم صنعت را به دانشگاه. یکی از مشکلاتی که در کشور ما وجود دارد، این است که تجربه و دانش دو وزنه متفاوت هستند و در برخی از بخشها، تنها دانش وجود دارد و در بخشهای دیگر، تجربه موجود است. در همین حال نزدیک کردن صنعت و دانشگاه کمک میکند تا این دو به هم پیوند زده شود و از این طریق، یک همافزایی سازنده ایجاد شود. ضلع دولت نیز در این مثلث نقش بسیار مهمی دارد؛ چرا که دولت میتواند پشتیبانی و حمایت لازم را از این دو بخش انجام دهد. این حمایتها از نهادهای دولتی و نظارتی میتواند به رشد و شکوفایی بیشتر این همکاریها کمک کند و در نهایت به بهبود وضعیت اقتصادی کشور منجر شود.
صنعت پخش با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکند، اما یکی از اتفاقات مهمی که در سالهای اخیر به ویژه در صنعت غذا ملموستر شده، این است که بسیاری از شرکتهای بزرگ صنعت غذایی بهصورت مستقیم اقدام به ایجاد شرکتهای پخش کردهاند. این رویکرد چه دلایلی دارد و آیا از لحاظ اقتصادی به صرفه است یا خیر؟
هر فرآیندی ریشهای دارد؛ به عنوان مثال زمانی که آقای خیامی، تصمیم به تأسیس شرکت خوراک گرفت، به این دلیل بود که در آن زمان شرکتی برای پخش وجود نداشت. در حقیقت، در کشور ما صنعت پخش به دلیل کمبود خدمات توزیع مناسب توسط تولیدکنندگان ایجاد شد تا بتوانند کالاهای خود را به نحو بهتری در بازار عرضه کنند. به همین دلیل، اولین شرکتهای پخش در ایران عمدتاً توسط تهیهکنندگان و تولیدکنندگان صنایع غذایی یا دارویی تأسیس شدند تا زنجیره عرضه خود را تکمیل کنند و عموما یاجاد اینگونه شرکتها به عنوان یک مرکز سودآور، مطرح نبودند بلکه بیشتر جهت تکمیل زنجیره عرضه توسط تولید کننده ایجاد گردیده است.
متأسفانه در کشور ما، صنعت پخش ذاتاً به عنوان یک مرکز هزینه شناخته شده و نه یک مرکز سود. این به بدان معناست که تولیدکنندگان در تلاش هستند تا سود خود را از فرآیند تولید به دست بیاورند و نه از توزیع. به همین دلیل، وقتی این شرکتهای تولیدی به تأسیس شرکتهای پخش خود اقدام میکنند، معمولاً نمیتوانند از نظر اقتصادی به سودآوری مطلوبی برسند. این عدم سودآوری به دلیل خاص بودن این شرکتهاست. در دنیا معمولا به صنعت پخش، به عنوان بخشی از زنجیره تأمین و به فرآیندی که کالا را نگهداری، بستهبندی و در نهایت تحویل میدهد، نگریسته می شود. به عنوان مثال، شرکتی مانند «دیاچال» در دنیا به عنوان یک شرکت توزیع شناخته میشود، اما در ایران این مدل با فروش و توزیع ترکیب شده و به یک زنجیره بسته تبدیل میشود. در چنین ساختاری، زمانی که یک هلدینگ، برای خود یک زنجیره پخش ایجاد میکند، تنها محصولات خود را توزیع می نماید و نمیتواند از تمام ظرفیتهای انبار و شبکه توزیع استفاده کند، زیرا عملاً فقط یک نوع کالا و سبد تولیدی مجموعه خود را توزیع میکند و این باعث میشود که پخش برای آنها اقتصادی نباشد.
علاوه بر این، چون این شرکتها صنعت پخش را به عنوان یک مرکز هزینه میبینند، سرمایهگذاری لازم برای بهبود فرآیندها و استفاده از تکنولوژیهای جدید، نرمافزارهای به روز یا حتی بهبود ناوگان حمل و نقل و سیستمهای انبارداری انجام نمیشود. در واقع در صنعت پخش، سرمایهگذاریها باید در زنجیره تأمین که شامل انبار، ناوگان، تجهیزات و فرآیندهای توزیع است، صورت بگیرد، ولی چون این شرکتها سودآوری کافی در این بخش نمیبینند، به سرمایهگذاری در آن توجه کافی نمیکنند. این مشکل باعث میشود که ساختار توزیع این شرکتها به یک مرکز هزینه تبدیل شود و نه یک فرصت برای سودآوری و بهرهوری بیشتر.
از همین رو در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه جاری، تغییرات قابل توجهی در صنعت پخش مشاهده میشود. یکی از این تغییرات، کمرنگتر شدن فرآیند شعبهداری و تلاش برای استفاده از روشهای جدید در صنعت پخش بوده است. در سال جاری، یکی از موفقیتهای مهمی که توسط انجمن صنعت پخش کسب کرده، ایجاد آییننامه برای شرکتهای خدمات لجستیکی طرف سوم (3PL) بوده است. این شرکتها به عنوان شرکتهای برونسپاری فعالیت میکنند و خدماتی همچون انبارش، توزیع و تحویل کالا را برای شرکتهای بزرگ ارایه میدهند. این اتفاق یک گام بسیار موفق بوده، هرچند که برای به نتیجه رسیدن آن،با چندین وزارتخانه انجمن با چالشهای مواجه بوده است.
آیا در حال حاضر این شرکتها بهطور کامل در این زمینه فعال شدهاند؟
بله، خوشبختانه تاکنون مجوزهای لازم به بیش از ۱۰ تا ۱۵ شرکت اعطا شده است و این کار به طور قابل توجهی به صنعت پخش کمک کرده است. در حال حاضر این شرکتها در حال فعالیت هستند و تأثیرات مثبتی در این حوزه دارند.
در چند ماه اخیر، چه اتفاقات جدیدی برای شرکتهای 3PL رخ داده است؟
در اردیبهشتماه، زمانی که این سیستم در درگاه ملی ثبت شد، شرکتها شروع به ثبتنام کردند و تاکنون حدود ۱۵ شرکت موفق به دریافت مجوز شدهاند و فعالیت خود را آغاز کردهاند. نکته قابل توجه این است که خود شرکتهای پخش نیز میتوانند این مجوز را دریافت کنند و در صورتی که یک شرکت پخش این مجوز را بگیرد، علاوه بر توزیع کالای خود، میتواند کالای دیگر شرکتها را نیز توزیع کند. یکی از ویژگیهای خاص شرکتهای 3PL این است که فعالیت آنها تنها محدود به صنعت غذا نیست و این شرکتها میتوانند محصولات مختلفی از جمله کالاهای بادوام را نیز توزیع کنند. این شرکتها میتوانند بخشی از صنعت پخش را که معمولاً سودآوری ندارد، بهینهسازی کنند.
به نظر می رسد که در چند سال آینده، این شرکتها نه تنها گسترش زیادی خواهند داشت، بلکه به سایر صنایع نیز کمک خواهند کرد. به این معنی که علاوه بر صنایع غذایی، این شرکتها میتوانند به سایر صنایع مانند صنایع محصولات پردوام و کشاورزی نیز خدمات ارایه دهند؛ چرا که سرعت و دانشی که در صنعت پخش غذا و دارو وجود دارد، متاسفانه در سایر صنایع به چشم نمیآید. به همین دلیل در بحرانها و شرایط خاص، کمترین تلاطم در صنعت غذا و دارو مشاهده میشود، در حالیکه در سایر صنایع مانند کشاورزی، مشکلاتی مانند کمبود سیبزمینی، پیاز، کودهای شیمیایی و توزیع مرغ به وجود میآید. این تفاوت به دلیل توانمندیهای خاص صنعت پخش إذا و دارو است که سایر صنایع هنوز به آن دست نیافتهاند.
درخصوص سؤال مربوط به ورود شرکتهای صنایع غذایی به صنعت پخش، مسالهای که وجود دارد این است که در حال حاضر، شرکتهایی که وارد این حوزه میشوند، معمولاً با زیان مواجه هستند. اما سوال اصلی این است که چرا این شرکتها وارد صنعت پخش میشوند و آیا نقصان و مشکلی در این زمینه وجود دارد که باعث میشود این روند ادامه بیابد؟
نگاهی به شرکتهای موجود در صنعت پخش، نشان می دهد که بزرگترین و قویترین شرکتها معمولاً متعلق به بزرگترین هلدینگها هستند که انحصار توزیع کالا را برای خود ایجاد کردهاند. به عنوان مثال، اگر یک کالای انجمادی تولید شود، شرکتهایی که توان توزیع کالاهای انجمادی را دارند، اغلب متعلق به هلدینگها هستند. بنابراین اگر یک شرکت بخواهد مثلاً کره جدیدی تولید کند، باید چه اقدامی انجام دهد؟ در اینجاست که شرکتها و برندهای دوم و سوم وارد میدان میشوند. آنها ممکن است از طریق سرمایهگذاری مشترک یا ایجاد سازمان فروش یا حتی از طریق راهاندازی زنجیره توزیع جدید، وارد بازار شوند. در واقع، صنعت پخش بهدلیل هزینههای بالای سرمایهگذاری اولیه و مشکلات موجود در این زمینه، برای بسیاری از شرکتها سودآور نبوده و به همین دلیل کمتر کسی برای توزیع کالا در این بخش سرمایهگذاری میکند.
یک مشکل اساسی این است که سیستم بانکی کشور، صنعت پخش را بهعنوان یک صنعت مستقل نمیشناسد و بنابراین به آن تسهیلات اعطا نمی کند. همچنین، بهدلیل اینکه صنعت پخش به عنوان بخش خدماتی دیده میشود، در شهرکهای صنعتی برای آن تسهیلاتی مانند واگذاری زمین وجود ندارد و این صنعت مجبور است هزینههای بسیار بالاتری را پرداخت کند. به همین دلیل، بسیاری از شرکتها نمیتوانند به طور مستقل وارد این صنعت شوند. با این حال، پخشهای استانی همچنان وجود دارند که در هر منطقه و استان به توزیع کالا میپردازند. این پخشها میتوانند نیازهای منطقهای خود را برآورده کنند، اما وقتی یک شرکت بخواهد به طور سراسری در سطح کشور توزیع کند، نمیتواند از این سیستمهای استانی بهرهبرداری کند، زیرا هماهنگی وهارمونی لازم برای توزیع سراسری وجود ندارد.
در کشورهایی مانند روسیه، با وجود ۶۴۰ هزار سوپرمارکت، این تعداد در ۲۵ شرکت بزرگ متمرکز است. در ایران، اما خردهفروشها و پخشهای استانی به شکل سازمان یافته و متمرکز نمیباشند و نتوانستهاند ایجاد فروشگاههای و یا پخشهای زنجیرهای سراسرای نمایند. بههمین دلیل، شرکتها برای دسترسی به بازار سراسری مجبورند از سیستم نمایندگی استفاده کنند که این روش، دارای محدودیتی است که عرضه خدمات در سطح یک منطقه خاص یکی از این محدودیتها می باشد.
به طور کلی، شرکتهای صنایع غذایی برای پاسخگویی به نیازهای خود در سطح سراسری و توسعه بازار، به ناچار باید وارد عرصه پخش شوند. این موضوع بیشتر به دلیل فقدان هماهنگی و نبود ساختار یکپارچه در صنعت پخش ایران است. اگر پخشهای استانی در ایران بتوانند با یکدیگر همکاری کنند و یکهاب پخش سراسری تشکیل دهند، قادر خواهند بود در مقیاس بزرگتر عمل کنند و نیازهای کشور را بهتر پوشش دهند. بنابراین، دلیل اصلی که شرکتها وارد این صنعت میشوند، به این علت است که نمیتوانند نیاز خود را به طور کامل از طریق هلدینگها یا سیستمهای موجود تامین کنند و مجبور به راهاندازی سیستمهای توزیع جدید هستند تا بتوانند رشد و توسعه داشته باشند.
دلیل اینکه این روند در آینده بهتر خواهد شد، به فرایند مربوط به شرکتهای خدمات لجستیکی طرف سوم (3PL) برمیگردد. در واقع، با وجود این که در حال حاضر فروشندگان معمولاً ظرفیت محدودی دارند، شرکتهای( 3PL) میتوانند با سرمایهگذاری در بخشهای انبارش، نگهداری کالا و توزیع، این مشکلات را برطرف کنند. به طور کلی، هر چقدر تعداد شرکتهای (3PL) بیشتر شود، محدودیتها کاهش پیدا خواهد کرد. اکنون، در بخش توزیع کالا در زنجیرهای، محدودیتهای کمتری داریم، چرا که شرکتهای( 3PL) در توزیع به فروشگاههای زنجیرهای نقش پررنگتری دارند. اگر امروز یک شرکت بخواهد شروع به کار کند، در لاین زنجیرهای مشتریان زیادی پیدا نمیکند و میتواند به راحتی مشکل خود را حل نماید. اما در بخش خردهفروشی، مشکل همچنان وجود دارد و به دلیل اینکه ۷۰ درصد بازار خردهفروشی است و هیچ شرکت سراسری با ماهیت (3PL) که بتواند این سرویس را به طور گسترده ارائه دهد وجود ندارد، لیکن به ظر اینجانب در آینده ای نزدیک بسیاری از شرکتها به سمت این مدل حرکت میکنند.
از آنجا که مدتهاست صنعت پخش را از نزدیک دنبال میکنم و میدانم که ناوگان حمل و نقل آن فرسوده است و با چالشهای قانونی و اداری زیادی روبهرو است، میخواهم بدانم که مشکلات اصلی این صنعت را چگونه میبینید؟
اولاً، صنعت کشور به طور کلی با مشکلات زیادی روبهرو است و صنعت پخش نیز نمیتواند از این وضعیت مستثنی باشد. یکی از مسائلی که در حال حاضر بیشتر خود را نشان میدهد و شاید در سالهای گذشته کمتر دیده میشد، تغییرات متعدد و متوالی در ردههای دولتی و متولیان این صنعت است. اگر نگاهی به سه یا چهار دوره گذشته ریاست جمهوریهای کشور بیندازید، میبینید که وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) که یکی از بزرگترین متولیان صنعت پخش در کشور است، حداقل مدت زمان حضور وزرای مختلف در این وزارتخانه کمتر از دو سال بوده است. که این خود نشاندهنده آن است که صنعت پخش نتوانسته برنامهریزی بلندمدت و ثبات مدیریتی لازم را در طول زمان داشته باشد. همین مسأله باعث شده که این صنعت نتواند فرایندهای بلندمدت و پایدار را پیادهسازی کند.
همچنین، سازمان غذا و دارو که یکی دیگر از نهادهای اصلی متولی صنعت پخش دارو و تجهیزات پزشکی است، خود به عنوان بزرگترین سازمان دارای پروندهای متعدد در سازمان مقرراتزدایی کشور میباشد و یا وزارت جهاد کشاورزی که طی سالهای گذشته در بخش توزیع کالاهایی اساسی دارای مسؤولیتهای گردیده است در بخش توزیع و همسوئی با صنعت پخش با مشکلات زیادی روبهرو است. متأسفانه، این نهادها به دلیل عدم آشنایی و نداشتن زیرساختهای لازم برای ارتباط مؤثر با صنعت پخش، نتوانستهاند عملکرد مطلوبی داشته باشند.
یکی دیگر از مشکلات ریشهای که در صنعت پخش وجود دارد، عدم سرمایهگذاری مناسب و نادیده گرفتن جایگاه این صنعت توسط بانکها است. این موضوع باعث شده که نتوان سرمایهگذاریهای لازم برای بهبود زیرساختها و تجهیز ناوگان حمل و نقل را در این بخش انجام داد. علاوه بر این، نبود متولی مشخص و منظم برای صنعت پخش یکی دیگر از مشکلات اساسی این بخش است. برای حل این مسائل، موسسه مطالعات عالی به همراه وزارت صمت مطالعاتی در ۱۲ کشور مختلف انجام داده است. در این مطالعات، کشورهای توسعهیافته، نیمهتوسعهیافته و همچنین کشورهای مشابه ایران بررسی شدند. نتایج این مطالعات نشان میدهد که شرایط صنعت پخش در کشورهای مختلف بهطور کلی با وضعیت کشور ما تفاوتهای زیادی دارد.
هرچند کشور ما شرایط خاص خود را دارد و از این رو با سایر کشورها متفاوت است، ولی به دلیل نبود متولی خاص در صنعت پخش، مشکلات دیگری هم به وجود آمده است. یکی از این مشکلات، قوانین موازی و متعدد است که باعث میشود هماهنگی و همافزایی میان بخشهای مختلف ایجاد نشود. زمانیکه همافزایی وجود نداشته باشد، هزینههای توزیع در زنجیره عرضه به طور قابل توجهی افزایش مییابد. فرض کنید یک شرکت توانمند که میتواند در این زنجیره کالاهای مختلف را توزیع کند، قادر است هزینههای توزیع خود را کاهش دهد. یا اگر شرکتی بتواند در فرآیند وصول مطالبات خود قراردادهای بهتری با بانکها منعقد کند، میتواند این بخش را بهتر مدیریت نماید. یکی دیگر از مشکلات، عدم شناخت درست از صنعت توزیع در زنجیره است. به یاد دارم که در اولین کنفرانسها، وقتی در مورد صنعت پخش توضیح میدادیم، متولیان این صنعت به شدت از این مقوله فاصله داشتند و درک دقیقی از آن نداشتند.
صنعت پخش در کشور ما در بسیاری از مواقع نقش اساسی ایفا کرده است و میتوان آن را به نوعی «پدافند غیرعامل» در نظر گرفت. در زمان جنگ، شرکتهای پخش حتی در توزیع نوشتافزار به مدارس نقش داشتند. پس از جنگ هم برای بهینهسازی توزیع در کشور و عرضه کالا در بهترین شرایط و با بهترین قیمت در سراسر کشور، اقدامات گستردهای صورت گرفت. در دوران پاندمی کرونا نیز شرکتهای پخش دارویی و حتی غذایی کشور، در توزیع سریع و بهینه دارو، تجهیزات پزشکی و درمانی نقش اساسی داشتهاند. صنعت پخش همیشه به عنوان یک رکن اصلی در تأمین نیازهای مردم در شرایط خاص شناخته شده است. در نوسانات ارزی نیز، صنعت پخش توانست کالا را به طور بهینه و با کمترین اختلال در بازار توزیع کند.
اما متأسفانه به دلیل تغییرات متعدد در ردههای دولتی، این صنعت نتوانسته است در بلندمدت به ثبات و همافزایی لازم دست یابد. به عنوان مثال، وقتی به شهرکهای صنعتی مراجعه میکنید، متوجه میشوید که تعداد زیادی از فعالان این بخش شرکتهای پخش هستند، ولی در عین حال نرخهای برق، اجاره و فضاهایی که در اختیار این شرکتها قرار میدهند، با نرخهای دوایر صنعتی نمیباشند. سال گذشته، برای اولین بار یک تفاهمنامه بسیار خوب با متولیان این بخش به امضاء رسید، ولی بهدلیل تغییرات مدیریتی در سال جاری، متاسفانه آن تفاهمنامه به نتیجه نرسید. این تغییرات پیدرپی در مدیریتها باعث شده است که صنعت پخش در بسیاری از مواقع نتواند به درستی به اهداف خود دست یابد.
یکی دیگر از مشکلات عمده، بحث قیمتهای دستوری است. زمانی که بحث دو قیمتی شدن کالاها به میان آمد و مقرر شد که قیمت مصرفکننده و درب کارخانه به صورت جداگانه اعلام شود، این تصمیم باعث ایجاد اختلال و آلودگی در بازار شد. بارها به متولیان وقت هشدار دادیم که این کار مشکلاتی را به وجود میآورد و بهترین روش، آزاد گذاشتن اقتصاد است. برای مثال، در یکی از دورهها، سه کالا را که قیمت آنها به صورت دستوری مشخص شده بود، آزاد کردیم. در یک دوره چهار ماهه، در نتیجه رقابت سالم میان شرکتها، قیمت این کالاها نه تنها افرایش نیافت بلکه قیمتها کاهش یافت. این نشان میدهد که وقتی شرکتها فرصت رقابت در یک بازار آزاد را داشته باشند، میتوانند قیمتها را کاهش دهند و به نفع مصرفکنندگان عمل کنند.
بهطور کلی، زمانی که برای یک کالا قیمت مشخصی تعیین میشود، شرکتهایی که برند معتبر دارند و هزینههای بالایی برای تولید و سرمایهگذاری صرف کردهاند، باید با همان قیمت به فروش برسانند. در صورتی که سایر شرکتهایی که فرآیندهای استاندارد تولید را رعایت نمیکنند و دارای اینگونه هزینهها نمیباشند از حاشیه سود مازاد ایجاد شده سوء استفاده نموده و باعث ایجاد اختلال در بازار عرضه محصولات میگردند این وضعیت باعث ایجاد نارضایتی و رقابت ناسالم میشود.
همان کالایی که یک شرکت در یک کارگاه غیراستاندارد و غیر فعال تولید میکند، میتواند با همان قیمت شرکتهای معتبر به فروش برسد. این وضعیت باعث میشود که آن برند معتبر نتواند به راحتی با شرکتهای دیگر رقابت کند و تخفیفهای خاص ارائه دهد. متأسفانه در بسیاری از مواقع که صنعت پخش به صورت شفاف عمل میکند، اولین برخوردها با این صنعت صورت میگیرد. به عنوان مثال، در نظام دارو، اگر یک شرکت مجوز نداشته باشد، نمیتواند هیچ کالایی را توزیع کند. در این زنجیره، از تولیدکننده گرفته تا واردکننده و توزیعکننده اولیه و ثانویه، باید مجوزهای استاندارد داشته باشند، اما در صنعت غذا چنین نظارتی وجود ندارد. به این معنا که اگر فردی بخواهد کالایی را توزیع کند، میتواند بهراحتی از یک عمدهفروشی مجاز خرید کند بدون اینکه استانداردهای خاصی را رعایت کند یا تحت نظارت قرار گیرد.
با این وجود، صنعت پخش توانسته است علیرغم این چالشها رشد کند و این رشد در سهم ۹ درصدی این صنعت از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور مشهود است. این نشاندهنده آن است که صنعت پخش توانسته نه تنها در این شرایط متلاطم خود را حفظ کند، بلکه به پیشرفت نیز دست یابد.
هماکنون بیش از ۱۲۰ هزار نفر به طور مستقیم در این صنعت مشغول به کار هستند، بیش از ۴ میلیون متر مربع انبار در مجموعههای پخش فعال است، و بیش از ۳۵۰۰ تأمینکننده و واردکننده با این صنعت همکاری میکنند. علاوه بر این، بیش از ۲۵ هزار خودروی سنگین و نیمهسنگین در ناوگان توزیع فعال هستند. این مجموعه با رعایت استانداردهای صنعت پخش، کالا را بهدست مصرفکنندگان میرساند و به عنوان یکی از قویترین توزیعکنندگان دارو و غذا شناخته میشود. این دستاوردها حاصل تلاشهای صنعت پخش است که در شرایط خاص توانسته همواره کالا را با کمترین نوسانات و بهترین قیمت و شرایط به مصرفکنندگان ارائه دهد.
اما در کنار این موفقیتها، صنعت پخش با چالشهایی نیز مواجه است که یکی از آنها کمبود نیروی انسانی متخصص است. در سطح جهانی، با وجود پیشرفتهای فناوری، هنوز هم نیروی انسانی نقش بسزایی در فروش و توزیع کالاها دارد. در صنعت پخش، هزینههای مربوط به نیروی انسانی بین ۶۵ تا ۷۰ درصد از کل هزینهها را تشکیل میدهد که این خود نشاندهنده اهمیت بالای نیروی انسانی در این صنعت است.
در سالهای اخیر، تغییرات در بازار کار و ظهور مشاغل جدید، مانند اسنپ، که برای جوانان فرصتهای شغلی جدید ایجاد کرده است، باعث شده جذب نیروی انسانی برای صنعت پخش با چالش روبهرو شود. جوانان ممکن است در اسنپ یا دیگر پلتفرمهای مشابه درآمدی مشابه یا بهتر از صنعت پخش داشته باشند، که این عامل موجب کاهش تمایل به جذب نیرو در این صنعت شده است. بنابراین، شرکتها سعی کردهاند با بهرهگیری بیشتر از تکنولوژی، برخی از این مشکلات را حل کنند و فرآیندهای خود را بهینهسازی کنند.
شاید در سالهای گذشته، سفارشات اینترنتی برای سوپرمارکتها جذابیت چندانی نداشت، اما اکنون به تدریج این روند در حال رشد است. یا فروش از طریق رسانههای اجتماعی، که شاید قبلاً چندان مورد توجه قرار نمیگرفت، اکنون ارتباط صنعت پخش با پلتفرمهایی مانند اسنپ و دیجیکالا روز به روز پررنگتر میشود. هنوز نتوانستهایم خلا موجود را به طور کامل پر کنیم، اما در حال تلاش برای بهبود این فرایند هستیم.
دلیل این امر، این است که در صنعت کشور، سهم خردهفروشی هنوز غالب است. به طور مثال، در ترکیه، سهم خردهفروشی ۴۵ درصد و سهم فروشگاههای زنجیرهای و هورکا ویا کانال (B2B) ۵۵ درصد است، اما در ایران این نسبت در برخی از کالاها تا ۸۰ درصد و در برخی دیگر تا ۷۰ درصد میرسد. به همین دلیل، ساختار فروش در کشور ما هنوز شخصمحور است. از آنجا که این وابستگی به افراد همچنان وجود دارد، صنعت پخش نمیتواند به طور کامل از این ساختار خارج شود.
امیدواریم که با اصلاح فرایندهای کانالهای عرضه، مانند رشد کانالهای دیجیتال و توسعه فروشگاههای زنجیرهای، این وابستگی به نیروی انسانی کاهش یابد و نیاز به نیروی انسانی کمتر و متخصصتر شود. از سوی دیگر، توسعه نیروی انسانی و علاقهمند کردن افراد به صنعت پخش میتواند کمک کند تا این خلا به تدریج پر شود. هرچند این وضعیت نه تنها مختص ما است، بلکه به طور کلی تعداد افرادی که در صنایعی مانند اسنپ مشغول به کار هستند، از برخی از ضریبهای نیروی انسانی در صنعت پخش بیشتر است. به این ترتیب، این گلوگاه در حال حاضر یکی از مشکلات بزرگ صنعت پخش است که گریبانگیر آن هستیم.