اگر نگاهی به سه یا چهار دوره گذشته ریاستجمهوریهای کشور بیندازید، میبینید که وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) که یکی از بزرگترین متولیان صنعت پخش در کشور است، حداقل مدت زمان حضور وزرای مختلف در این وزارتخانه کمتر از دو سال بوده است. این مسئله نشاندهنده آن است که صنعت پخش نتوانسته برنامهریزی بلندمدت و ثبات مدیریتی لازم را در طول زمان داشته باشد. همین موضوع باعث شده که این صنعت نتواند فرآیندهای بلندمدت و پایدار را پیادهسازی کند.
همچنین سازمان غذا و دارو که یکی دیگر از نهادهای اصلی متولی صنعت پخش دارو و تجهیزات پزشکی است، خود بهعنوان بزرگترین سازمان دارای پروندههای متعدد در سازمان مقرراتزدایی کشور شناخته میشود. یا وزارت جهاد کشاورزی که طی سالهای گذشته در بخش توزیع کالاهای اساسی مسئولیتهایی را برعهده گرفته است، در بخش توزیع و همسویی با صنعت پخش با مشکلات زیادی روبهروست.
متأسفانه این نهادها به دلیل عدم آشنایی و نداشتن زیرساختهای لازم برای ارتباط مؤثر با صنعت پخش، نتوانستهاند عملکرد مطلوبی داشته باشند.
عدم سرمایهگذاری مناسب و بیتوجهی بانکها به صنعت پخش
یکی دیگر از مشکلات ریشهای که در صنعت پخش وجود دارد، عدم سرمایهگذاری مناسب و نادیده گرفتن جایگاه این صنعت توسط بانکها است. این موضوع باعث شده که نتوان سرمایهگذاریهای لازم برای بهبود زیرساختها و تجهیز ناوگان حملونقل را در این بخش انجام داد. علاوه بر این، نبود متولی مشخص و منظم برای صنعت پخش یکی دیگر از مشکلات اساسی این بخش است.
قوانین موازی و عدم هماهنگی بین نهادها
یکی دیگر از این مشکلات، قوانین موازی و متعدد است که باعث میشود هماهنگی و همافزایی میان بخشهای مختلف ایجاد نشود. زمانی که همافزایی وجود نداشته باشد، هزینههای توزیع در زنجیره عرضه به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
فرض کنید یک شرکت توانمند که میتواند در این زنجیره کالاهای مختلف را توزیع کند، قادر است هزینههای توزیع خود را کاهش دهد. یا اگر شرکتی بتواند در فرآیند وصول مطالبات خود قراردادهای بهتری با بانکها منعقد کند، میتواند این بخش را بهتر مدیریت نماید.
عدم شناخت صحیح از صنعت توزیع و پخش
یکی دیگر از مشکلات، عدم شناخت درست از صنعت توزیع در زنجیره است. به یاد دارم که در اولین کنفرانسها، وقتی در مورد صنعت پخش توضیح میدادیم، متولیان این صنعت بهشدت از این مقوله فاصله داشتند و درک دقیقی از آن نداشتند.
صنعت پخش در کشور ما در بسیاری از مواقع نقش اساسی ایفا کرده است و میتوان آن را به نوعی «پدافند غیرعامل» در نظر گرفت. این صنعت همواره بهعنوان یک رکن اصلی در تأمین نیازهای مردم در شرایط خاص شناخته شده است.
در نوسانات ارزی نیز، صنعت پخش توانست کالا را بهطور بهینه و با کمترین اختلال در بازار توزیع کند.
چالشهای قیمتگذاری دستوری و تأثیرات آن بر صنعت پخش
یکی دیگر از مشکلات عمده، بحث قیمتهای دستوری است. زمانی که بحث دو نرخی شدن کالاها به میان آمد و مقرر شد که قیمت مصرفکننده و درب کارخانه بهصورت جداگانه اعلام شود، این تصمیم باعث ایجاد اختلال و آلودگی در بازار شد.
برای مثال، در یکی از دورهها، سه کالایی که قیمت آنها بهصورت دستوری مشخص شده بود، آزاد کردیم. در یک دوره چهارماهه، در نتیجه رقابت سالم میان شرکتها، قیمت این کالاها نهتنها افزایش نیافت، بلکه قیمتها کاهش پیدا کرد.
این نشان میدهد که وقتی شرکتها فرصت رقابت در یک بازار آزاد را داشته باشند، میتوانند قیمتها را کاهش دهند و به نفع مصرفکنندگان عمل کنند.
به طور کلی، زمانی که برای یک کالا قیمت مشخصی تعیین میشود، شرکتهایی که برند معتبر دارند و هزینههای بالایی برای تولید و سرمایهگذاری صرف کردهاند، باید با همان قیمت به فروش برسانند.
در مقابل، سایر شرکتهایی که فرآیندهای استاندارد تولید را رعایت نمیکنند و دارای چنین هزینههایی نیستند، از حاشیه سود مازاد ایجاد شده سوءاستفاده کرده و باعث ایجاد اختلال در بازار عرضه محصولات میشوند.
این وضعیت باعث ایجاد نارضایتی و رقابت ناسالم میشود. همان کالایی که یک شرکت در یک کارگاه غیراستاندارد و غیرفعال تولید میکند، میتواند با همان قیمت شرکتهای معتبر به فروش برسد.
این وضعیت باعث میشود که آن برند معتبر نتواند بهراحتی با شرکتهای دیگر رقابت کند و تخفیفهای خاص ارائه دهد.